کد مطلب:129847 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:218

ریشه های ارتباط
امیه، فرزند عبدشمس بن عبدمناف بن قصی بن كلاب است... و عبدشمس، پدر امیه، برادر هاشم، نیای دوم پیامبر (ص) است. گفته اند: هاشم و عبدشمس دو قلو به دنیا آمدند. آن كه اول به دنیا آمد یكی از انگشتانش به صورت برادرش چسبیده بود. چون آن را جدا كردند، خون جاری شد؛ و گفته شد كه میان آنها خون ریزی خواهد بود. نخستین منازعه میان امیه و عمویش هاشم بر سر این بود كه وقتی هاشم پس از پدرش عبدمناف،


كار آب دادن و پذیرایی حاجیان را به دست گرفت، امیه نسبت به ریاست و اطعامش حسد ورزید و درصدد برآمد كه با تكلف همانند هاشم رفتار كند، اما نتوانست و مورد شماتت شماری از قریش قرار گرفت. او به خشم آمد، نزد هاشم رفت و خواست كه با وی مفاخره كند، اما هاشم به دلیل سن و سال و قدر و منزلتش آن را نپذیرفت. قریش هاشم را رها نكردند، تا این كه امیه رضایت داد در قبال پانصد شتر، برای مدت ده سال مكه را ترك گوید. آن دو، كاهن خزاعی را كه در عسفان منزل داشت به داوری گرفتند و او به پیروزی هاشم رأی داد. هاشم شتری قربانی كرد و مردم را با آن اطعام كرد. امیه نیز برای مدت ده سال از مكه رفت و در شام سكنا گزید، و این نخستین دشمنی میان آن دو بود. [1] .

چنانچه این نقل درست باشد، مفهومش این است كه این رویداد، سرآغاز دو ماجرا گشت:

1. دشمنی میان بنی امیه و بنی هاشم كه نخست با انگیزه حسادت آغاز شد، پس از ظهور اسلام انگیزه ها دگرگون و فراوان گشت و زمینه های تازه ای پدید آمد كه در مباحث آینده ابعادش را روشن خواهیم كرد.

2. این مسأله آغاز ارتباط بنی امیه با شام شد. شام با دارا بودن موقعیت ویژه، طبیعت زیبا، نهرهای فراوان و ساكنان متنوعش، موقعیت تجاری مهمی داشت. از این رو می بینیم كه قریش - از جمله ابوسفیان - با آن سرزمین روابط اقتصادی و تجاری برقرار كردند.

جای بسی شگفتی و دقت است كه بنی امیه در فتح شام نقشی مهم ایفا می كنند و پیش از فتح، بدان سو چشم دوخته و تا هنگام برافتادن، آن را رها نمی كنند.

محمد كردعلی می نویسد: ابوسفیان خود به همراه شماری از بزرگان قریش در میدان نبرد حضور می یابد و زیر پرچم پسرش یزید می جنگد. او و دو پسرش، یزید و معاویه و گروهی دیگر از اعضای خاندانش و حتی زنانشان در گشودن شام نقشی اساسی و تعیین كننده داشتند در جنگ یرموك، شماری از زنان، مثل جویریه، دختر ابوسفیان كه همراه شوهرش آمده بود و نیز هند دختر عتبه، مادر معاویة بن ابوسفیان - وارد میدان نبرد شدند. [2] .


هر چند این سخن به دلیل احساس دوستی نویسنده (كتاب خطط الشام) نسبت به معاویه و منحرف شدن از حق - چنانكه از محتوای كتابش برمی آید - از مبالغه تهی نیست، اما انگیزه های مسأله به طور اجمالی روشن است و در عشق و ارتباط بنی امیه نسبت به این منطقه تجسم یافته است؛ و هیچ بعید نیست كه آنان درصدد اجرای گام به گام نقشه ای از پیش طراحی شده، بوده باشند.

از این رو ابوسفیان همراه دو پسر و همسر و برخی دخترانش و خاندانش در جنگ حضور یافتند. مطابق وعده ای كه خلیفه به یزید بن ابوسفیان داد و تا بیرون مدینه، پیاده او را مشایعت كرد. او حكمرانی دمشق را یافت و سرزمین شام در قلمرو او ماند. اما دوران حكمرانی وی دیر زمانی نپایید، چرا كه او در طاعون عمواس هلاكت یافت؛ [3] و پس از او دوران برادرش، معاویة بن ابی سفیان فرارسید.


[1] دائرة المعارف، ج 4، ص 419.

[2] خطط الشام، ج 1، ص 93.

[3] خطط الشام، ج 1، ص 97، عمواس در چهار ميلي رمله در سوي بيت المقدس قرار دارد و 25 هزار تن در آنجا مردند.